دفتر خاطراتم پر شده از خالی


زخم کهنه

این زخم،زخمی که دیگه احساسش نمی کنم فراموشش کردم و تنهایی جاشو پر کرده

این سکوت است

سکوت بین من و تنهایی هایم

و این دفتر چه ی خاطراتم

دفتری که تنهایی پرش کرد

پرش کرد از خالی

اینقدر از خالیی پر که

کسی ببینه فک می کنه چیزی توش نیس ،سفیده

ولی من می بینم

داد می زنم  خالیم

فریاد می کنه من تنهام

چون همدمم پرش کرده

اسمش تنهاس

اینم داغ تنهایی



نظرات شما عزیزان:

نیلوفر
ساعت18:56---18 ارديبهشت 1393
سلام مطالبی که نوشتی جالبه

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در پنج شنبه 18 ارديبهشت 1393برچسب:,ساعت18:19توسط تنهایی | |